شیوع ویروس کرونا و بی کفایتی ترامپ در مدیریت اوضاع-راهبرد معاصر
گزارش نشنال اینترست از بی کفایتی ترامپ

 شیوع ویروس کرونا و بی کفایتی ترامپ در مدیریت اوضاع

رفتارهای نامناسب و بی کفایت ترامپ در مدیریت بحران شیوع ویروس کرونا موجب شده تا تصویر آمریکا به عنوان یک قدرت برتر جهانی تا حد زیادی تضعیف شود.
پل پیلار؛ عضو ارشد اندیشکده نشنال اینترست
تاریخ انتشار: پنجشنبه ۱۹ تير ۱۳۹۹ - 09 July 2020

 شیوع ویروس کرونا و بی کفایتی ترامپ در مدیریت اوضاع

 

به گزارش راهبرد معاصر؛ این روزها ترامپ درگیر فعالیت های سیاسی است که نه تنها تلاش های دیگران را برای نبرد با Covid-19  نادیده می گیرد بلکه اقداماتی که در این راستا انجام می گیرد را نیز تضعیف می کند.

 

از آنجایی که آمارهای مربوط به گسترش شدیدِ ویروس کرونا در آمریکا، هر روز در ارتباط با میزان شیوع این ویروس در سطح جهان رکورد جدیدی را می شکنند، احتمالا نقطه عطف تازه ای را هم در مسیر نگرش جهانی به سوی آمریکا ایجاد خواهند کرد. فرض بر این گرفته می شود، از آغاز دوران ریاست جمهوری ترامپ تاکنون که نزدیک به سه سال از آن می گذرد، موارد بسیاری موجبِ بی میلیِ کشورهای خارجی به دولتِ وی شده‌ است. بی اعتنایی به موسسات بین المللی و دوستی های دیرینه و روابطِ بین المللی آمریکا با سایرین و بی اعتنایی های گسترده اش به موافقت نامه های بین المللی، از این قبیل موارد هستند.

 

بخش اعظمی از اظهارات پیشین ترامپ در رابطه با همه گیری ویروس کرونا و قضاوت های سریعش در رابطه با این ویروس موجب شده است که حالا رهبران خارجی بسیاری با بی اعتنایی به  نظراتش، در رابطه با موضع گیری های وی ابراز تاسف نمایند. حساسیت بی موردش در مورد سرزنش دولتِ چین در بحث شیوع ویروس کرونا و انتقاد گسترده از این موضوع که گروه G7 نمی تواند بیانیه ای در این رابطه صادر کند، نمودی از این موارد است. (برگزاری نشست حضوری اعضای G7 در زمان شیوع ویروس کرونا با وجود اصرارهای آمریکا، از سوی سایر اعضای گروه به دلیل نگرانی از شیوع ویروس کرونا، با مخالفت روبرو شد).

 

آنچه که در شرایط کنونی مورد توجه قرار می گیرد، این نکته است که با وجود آنکه همه گیری گسترده ویروس کرونا در شرایط کنونی بیشتر از هر زمان دیگری برای ایالات متحده آمریکا خطرناک شده است اما به نظر می رسد دونالد ترامپ، تلاش های خود را به منظور کنترل شرایط و شکستِ این ویروس در کشورش به کلی کنار گذاشته است. اینطور که ناظران معتقد هستند، گویا ترامپ در شرایطی که مدیریت و رهبری صحیح بیشتر از هر زمان دیگری برای جامعه آمریکا مورد نیاز است، به کلی به سمت مسیر دیگری در حرکت است.

 

حالا تمام نمایش های روزانه کاخ سفید که هر کدام جز به جز و بسیار حساب شده بودند و سعی داشتند ترامپ را در بحث مقابله با شیوع ویروس کرونا بسیار فعال نشان دهند، به پایان رسیده اند. به عبارت دیگر، دونالد ترامپ دیگر حتی علاقه ای به تظاهر و وانمود کردن برای مبارزه و مدیریت گسترده علیه همه گیری شیوع ویروس کرونا در کشورش ندارد.

 

در حال حاضر، ترامپ خود را متعهد به آن دسته از فعالیت های سیاسی می داند که نه تنها تلاش های دیگران برای مقابله با ویروس کرونا را نادیده می گیرد بلکه حتی به طور برجسته و قوی اقداماتِ این چنینی را تضیعف هم می کند. این سیاست‌ ترامپ با آخرین جزئیاتی که از کارزار انتخاباتی اش در تولسا منتشر شده به خوبی قابل درک و باور است(ترامپ یک روز پیش از برگزاری کارزار انتخاباتی اش در تولسا، در پاسخ به سوالی درباره احتمال ابتلای افراد بسیاری به کرونا با حضور در این کارزار، آن را کم اهمیت جلوه داد و گفت البته احتمال آن اندک است. وی هم چنین اظهار کرد که استفاده از ماسک در آمریکا بیشتر نوعی اقدامِ سیاسی علیه دولت ترامپ است و مدعی شد آمریکایی ها برای مخالفت با ترامپ و نه ترس از ویروسِ کرونا در این کشور ماسک می زنند).

 

در همین راستا، کمپین انتخاباتی ترامپ حتی پیش از آغازِ برنامه، برچسب هایی را که مدیریت صحنه ی برگزاری مراسم به منظور ایجادِ فاصله گذاری مطمئنه بر روی بعضی از صندلی ها نصب کرده بود، برداشتند.( این در حالی است که رئیس بهداشت تولسا، با ابراز نگرانی از افزایش شیوع ویروس کرونا، امیدوار بود ترامپ کارزار انتخاباتی خود را به تعویق بیاندازد). به این ترتیب این کارزار با حضور هواداران ترامپ در حالی برگزار شد که بیش از نیمی از ظرفیت سالن پر از جمعیت بود و افراد شانه به شانه یکدیگر بدون هیچ ماسکی در سالن نشسته بودند.

 

در همین حال نیز معاون رئیس‌ جمهور وظیفه دارد مقابل دوربین ها برود و از دنیای خیالی صحبت کند که در آن ایالات متحده آمریکا با اقداماتی مثبت به بهترین شکل موجود در حال کنترل و مقابله با شیوع ویروس کرونا در این کشور است! در چنین شرایطی، آمریکایی ها می توانند به هر دلیلی از رئیس‌جمهور خود به دلیل نوع برخورد با شیوعِ ویروس کرونا ابراز دلسردی نمایند، همانطور که «ژاکوب هیلبرن»، سردبیر نشریه نشنال اینترست وضعیت آمریکا را به همان اندازه که در این شرایط کنونی بی روح است، غیر اخلاقی نیز توصیف کرده است.

 

با همه اینها بایستی بسیار نگران همه اتفافاتی بود که این روزها در آمریکا در حال رخ دادن است. شورای روابط بین الملل اروپا به تازگی در یک نظرسنجی که از 11 هزار شهروند گرفته شده است، اذعان کرده است که در این روزها 9 هزار شهروند اروپایی در رابطه با موضوع ِ آینده آمریکا با یکدیگر صحبت می کنند. حدود دوم سوم از پاسخ دهندگان به نظرسنجی در شهرهای مختلف اروپا عنوان کرده اند که نظرشان در مورد عملکردِ دولتِ آمریکا در طول شیوع ویروس کرونا و نحوه برخورد دولت ترامپ با این همه گیری تغییر پیدا کرده و به سمت نگرش منفی و بد حرکت کرده است. به غیر از افرادی که چین را کشور موفقی در زمینه مدیریت بحران کرونا دانسته اند، تنها دو درصد از کل نمونه آماری نسبت به عملکرد آمریکا در برابر کنترل این ویروس در کشورشان ذهنیت مثبت داشته‌ و آن را بهترین کشور در در رابطه با مقابله با بحران شیوع کرونا قلمداد می کنند.  

 

نویسندگان گزارش شورای اروپا معتقد هستند: « نتایج به دست آمده از نظرسنجی انجام گرفته تنها نشانه مخالفت شدید اروپایی ها با اقدامات ترامپ در بحث سیاست خارجی اش نیست بلکه آنها معتقد هستند که اگر توانِ تقلای آمریکایی ترامپ به اندازه ای باشد که حتی نتواند از خودش حمایت کند، چگونه می توان انتظار داشت که به دیگران سودی برساند؟» آنها بر این باور هستند که، اگر هرج‌ و مرج داخلی نظام سیاسی در امریکا به همین منوال ادامه پیدا کند، کشورهای اروپایی می توانند آمریکا را به عنوان یک نظام سیاسی شکست خورده در نظر بگیرند که بر این اساس دیگر نمی توان به آن تکیه کرد.

 

تا آنجایی که حافظه یاری می کند، بحران جهانی شیوع ویروس کرونا به عنوان اولین بحرانی است که آمریکا تاکنون هیچ گونه سعی و تلاشی برای یافتن و اجرای راه‌حل اساسی به منظور مقابله با آن نکرده است. با فرض بر اینکه شیوع ویروس کرونا پس از دوره ریاست جمهوری باراک اوباما در آمریکا آغاز شد، تلاشِ مغرضانه‌ دولتِ فعلی ترامپ به منظور عمل‌کردن بر خلاف سیاست های باراک اوباما در مواردی همچون تغییرات آب و هوایی و یا موضوع کنترل تسلیحات نمی تواند دلیل قانع کننده ای برای بی توجهی وی و نادیده گرفتن موضوع رهبری اش در کنترل شیوع ویروس در این کشور باشد. هر چند همین انگیزه زمینه ساز بی توجهی کاخ سفید به برنامه جامع و دقیقِ باراک اوباما است که وی به منظور مقابله با شیوع ویروس کرونا در پاسخ به چگونگی مقابله با همه گیری این ویروس در آمریکا مطرح کرده است (وی تاکنون بارها و بارها نوع مدیریت ترامپ در برابر ویروس کرونا را فاجعه بار خوانده است).

 

در اینجا با نگاه به گذشته، یک مقایسه و تعارض تاثیرگذار در زمینه نوع برخورد جورج دبلیو بوش با حادثه یازده سپتامبر و نگرانی های گسترده عمومی ناشی از آن در ارتباط با موضوع تروریسم وجود دارد. طرز فکر بوش موجب شد که به این موضوع که اروپایی ها چطور در بسیاری از جنبه های ضدتروریسم، آمریکا را پشت سر گذاشته اند، بی اعتنایی کند و در قالب طرحی تحت عنوان «جنگ علیه تروریسم» جنگ تهاجمی فاجعه باری را در عراق آغاز کند که این جنگ بعدها به عنوان عاملِ مهمی، زمینه جدایی آمریکا با بسیاری از متحدان اروپایی اش را فراهم آورد. بوش در این جریان، به اشتباه، با تاکید بر موضع ریاست جمهوری خود، به یک قدرت لحظه ای تکیه کرد و حس ریاست جمهوری اش را تحت عنوان مبارزه با تروریسم، در برابر ملت آمریکا آشکار کرد.

 

رئیس جمهوری غیر از دونالد ترامپ می توانست کنترلِ شرایط کنونی را در دست بگیرد و تلاش کند تا در شرایطِ کنونی وظایف مربوط به رهبری را اجرا نماید که به شیوع ویروس کرونا پاسخ مناسبی می دهد. چنین رئیس جمهوری می توانست یک جاسیندا آردرن آمریکایی، سیاستمدار زنِ نیوزلندی باشد که به اندازه نیوزلند، قدرت جهانی آمریکا را افزایش داده و بالا بَرد. (از زمان شیوع ویروس کرونا تا به امروز، تعداد افراد مبتلا به ویروس کرونا در نیوزیلند، 1 هزار و 536 نفر عنوان شده است که از این تعداد 1 هزار و 492 نفر بهبود پیدا کرده و آمار مرگ و میر در این کشور تنها 22 نفر گزارش شده است. فعالان سیاسی بسیاری ضمن انتقاد از سیاست های دولت ترامپ به عنوان بحرانی ترین کشور در زمینه کرونا از وی خواسته اند تا با الگو قرار دادن دولت نیوزلند اقدامات مناسبی را جهت کنترل شرایط رو به وخامت در آمریکا اتخاذ کند).

 

دونالد ترامپ تاکنون هیچ‌ اقدامی شبیه به این در کنترل ویروس کرونا انجام نداده است و این مشکل شاید به دلیل خودمحوری افراطی بیمارگونه‌ در شخصیت اش باشد که وی را نسبت به منافع و مطالبات عمومی به منظور ارائه سرویس ها و خدمات مورد نیاز بی توجه می سازد. زمانی که وی متوجه شد که نتوانسته با ارائه‌ راه‌حلی مناسب برای برخورد با این ویروس و کاهش تعداد مبتلایان تصویر مثبتی از خود نشان دهد و اعتماد به نفسش را بالا بَرد، علاقه خود را به مبارزه با آن به کلی از دست داد. حتی آمارهای ارائه شده از مرگ ده ها هزار آمریکایی‌ هم نتوانسته این علاقه را در ترامپ برای انجام اقداماتی اساسی، ایجاد کند.

 

حالا دیگر اکثر دولت های خارجی و بسیاری از شهروندانشان به خوبی بر این موضوع واقف هستند که قرار نیست ترامپ خود را با آمریکا و مردمش برابر بداند و به دلایل بسیاری از جمله همه گیری ویروس کرونا امیدوارانه در انتظارِ یک تغییر اساسی برای رژیم و دولت امریکا هستند. آنها همچنین در مورد اینکه چه نوع سیستم سیاسی در آینده امریکا می تواند همچنان ترامپِ دیگری را بر سر قدرت نگه دارد و یا زمینه ساز ورود فرد جدیدی شبیه به وی بر سر قدرت شود، به خوبی فکر می کنند. بدیهی است که رهبری جهانی نمی تواند با وجود بی ثباتی های ناشی از سیاست های شکست خورده داخلی، محقق شود.

 

ارسال نظر
پربیننده ترین اخبار
یادداشت جمال سالمی، تحلیلگر الجزایری؛ / ۱ روز پیش

شاخص‌های فروپاشی اقتصاد رژیم صهیونیستی

یادداشت حسن حیدری، کارشناس مسائل اقتصادی؛ / ۱ روز پیش

چرخه نامطلوب حمایت و قیمت‌گذاری در اقتصاد

یادداشت اختصاصی حنیف غفاری، کارشناس مسائل بین‌الملل؛ / ۱ روز پیش

ترامپ و دغدغه دفرمه‌سازی اروپا